باغستانهای سنتی قزوین با مساحتی بالغ بر 3000 هکتارو قدمتی حدود 1000سال از جمله مناطق سرسبز و طبیعی شهرو محل تولید واشتغال و ارتزاق جمع کثیری از مردم شهر می باشدو به گواه ناصر خسرو قبادیانی که در سفرنامه مشهور خود می نویسند در سال 415 هجری شمسی برابر محرم سال 438 هجری قمری به قزوین رسیدم "باغستان بسیار داشت بی دیوار و خار وهیچ مانعی ازدخول در باغات نبود و مانند کمربندی سبز و بدون هیچ گونه حصاری شهر قزوین رادر بر گرفته ، این باغات بی دیوار و حصار ،تنها 2 بار در سال با آبهای جاری و سیلابها که تقسیم آن بر اساس ظومار 700 ساله صورت می پذیرد آبیاری می شوند. مدیریت بیش از 14 هزار قطعه باغ علی رغم وسعت و کثرت به صورت یکپارچه در گذشته توسط دخو ها یا دهخدا انجام میشده است . این باغستان با درایت و بلند اندیشی نیاکان به طور اعجاب انگیزی از مواهب طبیعی به نفع عموم مردم شهر ومحیط زیست، بلاها و تهدیدهای طبیعی را به فرصت بی نظیر بدل کرده اند.
اقلیم منطقه قزوین
شهر قزوين و باغستان آن در اقليم سرد و خشك قرار دارد و از قديم از نظر آب و هوائى شهرى ديوانه تعريف شدهاست.
آب و هوا:
ذكر آمار و ارقام در جداول هواشناسى، آن طور كه در گزارشهاى مطالعاتى مرسوم است در اين مطالعه كارايى ندارد. لذا به ذكر مزيتها و محدوديتهاى آب و هوائى در ارتباط با رشد گياهان تحت كشت در شرايط باغستان قزوين اكتفا خواهد شد.
درجه حرارت:
حداكثر حرارت مطلق هواى قزوين در سالهاى معمولى 38 درجه سانتيگراد و در سالهاى گرم 42 درجه سانتيگراد مىباشد. حرارتهاى ذكر شده براى گونههاى كشت شده قابل تحمل است. ولى زمانى كه در تابستان حرارتهاى بالا چندين روز متوالى با باد گرم راز توأم باشد ميوههاى توليدى تحت اثرات سوء آب و هوايى بادزده مىشوند. بادزدگى در هر ميوهاى تظاهر خاصى دارد و روي هم رفته باعث كاهش رشد توليد و تنزّل كيفيت آنها خواهد شد.
مساحت باغستان از روى نقشه هوايى
مساحت باغستان های سنتی قزوین طبق برداشت های اولیه بالغ بر 2616 هكتار مى باشد.
تقسيمات محلى
الف- قطعه
كوچكترين جزء رسمى و ثبتى باغستان قطعه است. هر قطعه باغ با مرزهاى اصلى و آبگير از باغ ديگر جدا مىشود. قطعه باغ كوچكتر از يك نفر را دوله مىگويند. قطعات تقسيم شده با مرزهاى كوتاه را براى آبگيرى بهتر و يا بين مالكين ورده مىگويند.
ب- محل
مجموع قطعات به هم پيوستهاى كه از انهار بخصوصى آبيارى مىشود و داراى يك گروه باغبان مىباشد را محلّ مىگويند.
مساحت محلها از 200 تا 1000 نفر متفاوت است. هر چه محلها بزرگتر و آبيارى آنها مشكلتر باشد تعداد باغبانها بيشتر مىشود. حداقل تعداد باغبان براى هر محل دو نفر و حداكثر 4 نفر است.
در محلّ كت آباد كه 1000 نفر و بزرگتر از همه محلها بوده تعداد 4 نفر باغبان و 4 نفر كمك باغبان داشته است.
.
بلوك
بلوكها نظير محلها از مجموعه قطعات بهم پيوسته تشكيل مىشوند. در باغستان سنتى قزوين دو نوع بلوك وجود دارد.
بلوكهاى كوچك داخل محلها:
كه نام خاصى ندارند و بنام بلوك همان محلّ ناميده مى شوند. باغبانان محلّ عهدهدار كليه وظايف باغبانى در اين بلوكها مىباشند. اين بلوكها حق آبهاى از رودخانهها ندارند و اصطلاحاً فضل آب خور يا فاضلآب خور و سيلاب خور هستند. يعنى زمانى كه باغات محلّ آبيارى شدند از مازاد آب آبيارى آنها شروع مى شود. اين بلوكها همانند محلها خرده مالك هستند.
فند يا سامان:
مجموع چندين محل پيوسته به هم كه از نهرهاى مشترك و نزديك بهم آبيارى مى شوند و در تقسيم آب رودخانهها روابط متقابل و مشترك دارند، يك فند يا سامان گفته مى شود. هر فند يا سامانى شامل 4 يا 5 محلّ مى شود. در گذشته هاى نه چندان دور، هر فند يا سامان يك دخو داشته و بعضى از دخوهاى قابل و توانا، دخوئى چندين فند يا سامان را داشته اند.
- اصطلاحات رایج در باغستان
بيل اُرده :
باغاتى كه داراى بوته و اشجار خوب و بارده بودند ولى به عللى از كار عقب مانده و محصول آنها كم مى شد، يكسال بيل زدن آن را عقب مى انداختند و در تابستان با بيلهاى بلند باغ را به عمق يك بيل (35-30 سانتيمتر) مى شكافتند.
ريختن باغ (بيلَشه باران) :
باغاتى كه بوتهها و اشجار آنها پير و فرسوده شده يا در اثر چندين سال بىتوجهى محصول نمى دادند، با عمل ريختن بازسازى مى شدند. در تابستان عرصه باغ به عمق دو بيل شكافته و خاك رو در زير و خاك زير در رو قرار مى گرفت. عمليات بيل اُرده و ريختن باغ منحصراً توسط افراد خبره انجام مى شد.
دم گیر=هلاک خراب شدن مرز در اثر شستشوی آب در باغی که ارتفاع بیشتری دارد.
کلا به باغی اطلاق میشود که بیل نخورده و علف زنی نشده است.
ورشو كردن :
قلمههاى انگور در باغستان سنتى قزوين در عمق 75 تا 100 سانتيمترى كاشته مى شدند تا دوره خشكى ساليانه از خرداد تا نوبت آب سال بعد را در حدود 9 ماه از سال تحمل نمايند. شده استفاده نمايد.
- كُتُكگيرى :
تهمانده شاخههاى خشك وسط بوتهها هر چند سال يكبار با ارّه و تيشه قطع ميگرديد تا بوته توان انگور دادن بيشترى پيدا كند.
- بيخ كردن بوته ها :
در قديم براى محافظت بوته هاى انگور از خسارت سرماى سخت زمستانى، برحسب وضعيت آب و هوا از آبان ماه تا اوايل آذرماه، كليه شاخههاى بوته انگور را زير خاك مى كردند.
- درخت انداختن :
با اتمام عمليات برداشت و شروع فصل پاييز درختان خشك، كم بار، نامرغوب و نابجا ريشهكن مى شدند.